کشمکش 5شکل دارد:

کشمکش شخصیت درمقابل شخصیت دیگر : این رایج ترین شکل درگیریست وایجاد آن از همه ساده ترست.دوشخصیت برعلیه هم حضور پیدا می کنند2) درگیری شخصیت درمقابل خود: این شکل از کشمکش درگیری درونی نیز نامیده می شودشخصیت با وجدان خود درگیر می شود3)شخصیت درمقابل طبیعت: درگیری با حوادث طبیعی ویا موجودات زنده مثل یک ه یا شیر وپلنگ یا طوفان ویا بهمنیا حتی درگیری با پیر شدن 4) شخصیت درمقابل جامعه:یک فرمانده ارتش دستور مبارزه با مردم را می دهد. یا یک مدیر مدرسه دستور تنبیه دانش اموزان مدرسه را می دهد5)شخصیت در مقابل سرنوشت.: این نوع درگیری به ندرت در سینما یافت می شود.

مقدمه فیلمنامه: در مقدمه محیط ماجرا ،لحن کلام ، شخصیت وموضوع فیلم مشخص می شود

کنش اوج گیرنده: شامل تلاشهای تشدید کننده که به اوج داستان منتهی می شود.

زمانی که کنش اوج گیرنده آغاز می شود درگیری اصلی که به عنوان مشکل داستان شناخته شده است ظاهر می شود.همانطور که در اغلب مشکلات شخصیت سعی دارد راه حلی پیدا کندونقشه ای برای رفع مانع می کشدودرواقع بطور مستقیم نقشه خود را بیان نمی کند و مخاطب را در حالت تعلیق قرار می دهد.همین طور که کنش به اوج خود می رسد بحران ها شدت می گیرند که هریک بزرگتر ازقبلی میباشد.

کاشت وبرداشت درفیلمنامه: کاشت شامل ارائه دقیق یک سری اطلاعات به مخاطب است که در صحنه های بعد برای بیان موضوعی نیاز به توضیح نداشته باشد ومخاطب از وجود اتفاق افتاده ، تعجب نکند وگیج نشود.در واقع دادن خبری برای صحنه های بعدی است.

اوج داستان: اوج گیری کنش در اوج داستان به منتها درجه خود که همان شور وهیجان دراماتیک درفیلمنامه است می رسد.

هر اوجی ویژگیهایی دارد: 1) نخست قهرمان بطور فیزیکی در صحنه حضور دارد چراکه اودر فیلم ماجرا خلق می کند وباید برای نقطه حساس فیلم خودش را آماده کند.

2)قهرمان به آن لحظه پیوند خورده است ، او با مانعی روبروست واو این را می داند.

3) نقطه اوج صحنه ای احساسی وبیرونیست به گونه ایست که بازیگران می توانند آن را ببینند وبشنوند.بنابراین نباید اوج داستان صحنه ای درونی باشد وفقط تحول ونقطه اوج در درون خصیت اتفاق بیفتد تا مخاطب متوجه نشود.

طول کنش اوج نده مانند طول مقدمه بستگی به طول کلی فیلمنامه دارد.هر چه طول کنش اوج گیرنده بیشتر باشد فیلم موفقتر میشود.

نقطه گره گشایی(پایانی):

یک مخاطب ممکنست مقدمه فیلم را تحمل کند وچشمش را روی اشتباهات آن ببندد اما اگر |ای فیلم تا آخر بشیند وپیان فیلم اورا راضی نکند هرگز فیلم را فیلم موفقی نمی خواند واز دیدن فیلم بیزار میشود.

درمرحله گره گشایی است که فیلم تاثیر خودش را برمخاطب می گذارد.گره گشایی ممکنست با پایانی بسته تمام شود یا پایانی باز.

بهترین وموثرترین گره گایی پاین بسته است زیرا دراین پایان مخاطب تحت تاثیر باید قرار بگیرد وبه نتیجه گیری برسد اما در پایان باز این اتفاق نمی افتد ونتیجه گیری بطور آزاد برعهده مخاطب است.

صحنه ( لوکیشن):

یکی از راههای موفقیت فیلمنامه نحوه ساختمان بندی صحنه است.درفیلمنامه کوتاه تاحدممکن باید لوکیشن را محدود کرد اگرچه استفاده ازصحنه های متعدد برای جذابیت داستان بکار می رود اما درفیلمنامه کوتاه بهترست لوکیشن محدود باشد.

صحنه پل: صحنه مختصری که انتقال به یک صحنه دراماتیک رافراهم می کند اما خود هیچ قصد دراماتیکی ندارد.این نوع صحنه ها راه را برای گشودن وپیشبرد داستان بازمی کنند.

پیش فرض در فیلمنامه

ضرب آهنگ سریع فیلمنامه

خاطره تلخ در داستان یا فیلمنامه

ساختار در فیلمنامه

انواع روایت درفیلمنامه

پیش فرض فیلمنامه

انواع فیلمنامه

صحنه ,فیلم ,شخصیت ,داستان ,درگیری ,مخاطب ,شخصیت درمقابل ,درفیلمنامه کوتاه
مشخصات